من و تو ترانه ی خاک و بارون

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

من و تو ترانه ی خاک و بارون

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

من ، تنها ، تو این خونه سوت و کور . . . این سه چهار روز مادرشوهر اینا اینجا بودن ،  حالا همش چند دقیقه نمیشه که رفتن و انقدر دلم گرفته که هر لحظه ممکنه بغضم بترکه‏!‏ همونطور که دیشب ، نیمه های شب تو بغل همسر  که خواب بود ، بی صدا ترکید‏!‏ اشک بخاطر اینکه فردا مادرشوهر اینا میرن‏!‏ کلا قلبم بی جنبس‏!‏ شبایی که فرداش قراره خانواده خودم یا همسری از پیشمون برن ختما باید یه دل سیر بی صدا اشک بریزم‏!‏ حالا تا چند وقت هی باید آثار بودنش تو اینجا رو ببینم و دلم بگیره‏!‏ بخاری که پدرشوهر زحمت کشیدن نصب کردن تو اتاق دو نفرمون تا بازم بتونیم رو تختمون بخوابیم :‏)‏ خوراکیای خوشمزه که واسم خریدن. گلدونا و مجسمه هایی که مادرشوهر جابه جا کرده‏!‏ رختخوابهایی که پدرشوهر با نهایت دقت چیده تو کمد. نونایی که خریده گذاشته تو فریزر. . . رفتمون با هم یزد،دکتر و مهمونی و تالار یزد. . .  خدایا مواظب همه ی مامان باباها باش و مامان بابای من و همسری. تا بعدازظهر که عشقم بیاد تنهام. شاید با لب تاب بیام و خبر از دخملی بدم‏!‏ خبرای جدید ازش دارم و اینکه واسه اومدن عجله داره‏!‏ چه میدونم شاید همسری به آرزوش رسید و دخملی یه دی ماهی شد ‏! 

 

بابت تبریک های تولد ممنون :) ببخشید فقط تایید کردم و جواب ندادم. مهمون داشتم اصلا وقت نکردم.  

 اینجا مطالعه شود

نظرات 42 + ارسال نظر
مامان رقیه جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:55

والا واسه همچین پدرشوهر مادرشوهری که بغض منم داره میترکه لحافا رو چیدن؟؟؟؟ نون خریدن گذاشتن تو فریزرررر؟؟؟؟بابا دمشون گرررررم
ایشالا که دلت بی غصه بشه و خونتون به زودی پر بشه از حضور وبوی یه نی نی که سرتاپاش عشق باشه

خدا نکشدت دختر !

اویشن جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:26

چقد دوری سخته . کاش همگی تو یه شهربودین

سحر جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

درست عین همسر من!!!حتی خانواده من با اون همه اذیتی که بهش کردن و می کنند بازم وقتی بر می گردیم از پیششونم همش به یاد روزای قبل و بودن تو اونجاست.انشاا...هر وقت می یاد به سلامتی بیاد.خدا عزیزای همرو حفظ کنه آمین

آمین

غزال جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:53 http://erfan-zendegi-erfan.blogfa.com

عزیز دلم میفهمم خیلی سخته آدم بعد از یه خوشی ابنجوری تنها بشه...خاصیت زندگی اینه....عزیزم مهم اینه که همسرت کنارته و این تنهاییارو پر میکنه واست...
وای زی زی رفتی تو ماه ۹....یعنی ممکنه دی ماهی بشه؟وای چقدر هیجان انگیزززز

فاطیما جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:18 http://rune.blogsky.com

سلام دلم تنگت بود زی زی

خوبه که مادر همسرت پیشت بوده:)

بیا آپ کن و از دخترکت بگو

چشممممممممم خالش!

بهار جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:31 http://azin6060.blogfa.com

خداااااااااااااااااییش گریه هم داره رفتن پدر شوهر و مادرشوهری به این شکل.خدا همتونو حفظ کنه

خاطره جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 14:33

چه مادر شوعر،پدر شوعری داری!خدا واست نیگهشون داره!خوش به حالت زی زی جونم
با تاخیر،تولد همسر گلتم مبارک،ایشالا 120سال سایش بالا سر تو و دخترتون باشه!بوس

بهار جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:07 http://zendegie-bahari.blogfa.com

آرههههههه ...
وقتی مهمونای آدم میرن خیلی حس بدیهههه
همسری فهمید گریه کردی ؟

نه دیگه! خواب بود!

یه دخمل مهلبون جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:45

merci sana junam

روژان&رهام جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 16:03 http://kolbeye-ma-88.blogfa.com

آخی عزیزم
جاشون خالی نباشه..


درک میکنم خیلی سخته
داشتم پستتو میخندم خودمو جای تو تصور کردم دقیقا حال و هواتو حس کردم

دستشون درد نکنه ایشالا زنده باشن





دخمل کوشولو هم هر موقع بیاد ایشالا سالم و سلامت باشه


خیلی مواظب خودت باش عزیزدلم




راستی زی زی اگه تیکرتو نمیدیدی نمیفهمیدی وارد ماه 9 شدی؟؟؟

na ! Fek kardam hala halaha 8 hastam :D

مهتاب جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:44 http://8shahrivar91.blogfa.com

عزییییییییییزم....گریه نکن دیه..تو باید همش بخندی....
ایشالا نی نی که به دنیا بیاد مامانش و از تنهایی در میاره و سرت رو حسابی گرم می کنه....
چه خبر از پایان نامه ت...؟

خبر بی خبری :‏(‏

بنده جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 21:32 http://khoda-shokret.blogfa.com

سلامتی پدر و مادرشوهر های خوبی مثل مال زی زی بانو صلواااااااااااات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلامتی پدر و مادر خودت هم دومی رو بفرست
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
---
دستشون درد نکنه
ان شاءلله خدا نگهشون داره براتون
ان شاءلله خدا پدر و مادرخودت هم نگه داره براتون
آخی عزیزم گریه نکن اینجوری....
ایول دی ماهی میشه،ماه میشه مثل من

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

توام دی؟؟؟؟؟؟؟؟ کلا شما دی ماهیا خیلی به خودتون مینازید

shadi&ali جمعه 13 دی‌ماه سال 1392 ساعت 21:52 httphttp://esfandiha0131.blogfa.com/

خدابرات نگهدارشون
این دیگه اخرین باری که برای پدرشوهرت و مادرشوهرت گریه میکنه دفعه بعد دخترت که اومد اونوقت دیگهدلتنگ نمیشی گلمممممم
اخی میخواد زود بیاد اوین خانومتون
الهی بسلامتی
وای هر وقت برف میاد و راه بندان من یاد تو میافتم زی زی
انشالله ی وقتی باشه که هوا خوب باشه تا استرس نداشته باشی
راستی هر وقت کمرت درد گرفت بدون داره میاد دختر گلتتتتت
این روزا مراقب باش خیلی
اصلا باورم نمیشه داری مامان میشی.فک کن ارسال این موقع همش میگفتی زوده ولی الان چی
زی زی دارد مادر میشود

اینجا که هوا بد نیست دختر! حتی بارون هم نیومده کاش هم برف بود هم راه بندون.
کمرم سه ماهه درد میکنه

بهار شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 http://safuri.blogfa.com

عزیزم ناراحت نباش زندگی همینه دیگه...
یعنی دخملیت زودتر به دنیا میاد؟؟هر چی خیره ایشالا

آره انگار!

فائزه شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:12

سلام مامانی
بذار نی نی بیاد دیگه با تنهایی به کل خداحافظی می کنی
خداسایه همه پدر مادر هارو روی سر بچه هاشون حفظ کنه



آمین :)
چه خبر؟

رئیس بزرگ شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:39

خیلی هم دلت بخواد که دی ماهی بشه !!!!!![]

آقا دلم نخواد کیو باید ببینم

از دست شما دی ماهی ها !!!!!!

رئیس بزرگ شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:42

بازم که هایم را اشتباهی گذاشتم !!!!!!!!!!!!!!۱

چرا دیگه درست گذاشتی

آنیل شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 http://xateratam.blogfa.com

چرا دی ماهی؟؟؟

خودش دی ماهیه

فائزه شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:13

سلامتی آبجی جون
ههههععععععععععیی روزگار !
دیروز جشن ویانا بود همش بغل من بود شب شوهری میگفت خوبه دیگه تا یه سال بچه داری کردی دیگه پس فعلا با ویانا مشغول باش!
انشالله دخمل نازت سالم به دنیا بیاد مهم نیست چه روزی و چه ماهی مهم خوشبخت بودنتون کنار هم دیگه است
می بوسمت آبجی جونم

به سلامتی :)

بهش میگفتی چرا با بچه ی بقیه مشغول باشم!!! میخوام با بچه خودم مشغول باشم

فائزه شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:25

سلام سن مغزی منو زد 41سسسسسسسسسال وای خدا به دور ررر!!!!!

خوبه که ! یعنی عاقلی!

بنده شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:50 http://khoda-shokret.blogfa.com

آره عزیزم مینازیم
چون با همه ی ماه ها فرق داریم
دی شیفتگی داریم

یه انجمن دی ماهی ها تشکیل بدین شماها! انقد به خودتون مینازید!

آبجی زهرا شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 14:57 http://myperfectlife.blogfa.com

من اون تست رو انجام دادم سنی که برام تخمین زد 47 سال بود!!!!! سن اصلیم 24 ساله
در آخر نوشت : Sophisticated

ای ول!

ی خانومِ شاد شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:41

ای ول همچین پدر مادر شوهری!!!!
آخ چی میشه اگه دی ماهی شه زی زی :دی
دی ماهیا خیلی خوووووووووبن

eeeeeeeee شما هم؟

سادات شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:37 http://gap62.blogfa.com/

زی زی جون من سنم 12 سال از خودم بزرگتر بود با اون تستی که دادی و انجام دادم . حالم گرفته شد یعنی بده خیلی؟؟

یعنی عاقلی.

گیســو کمنـد:) شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:42 http://www.khorshedeman.blogfa.com

الهییی اخه ی همسریت حسابی ذوق کرده ها

گیســو کمنـد:) شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:44 http://www.khorshedeman.blogfa.com

تولدش مبارک ایشالله همیشه سایش بالای سر تو و نی نی تون باشه :)

وای اجییییی نگووو نی نی میخواد بیاااااااااد
اخ جوووووووووووووووووون

عزیزممم

خیلی ذوق کردم اجیییییی:)

حدیث شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 19:24 http://roozhayekhosh.blogsky.com/

آخی عزیزم...حق داری خب دوری بد دردیه

اوهوم

قیزی شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:38 http://tond-tond-zendegi.blogfa.com/

دمشون گرم ... من فک کنم مادرپدرشوهرم بیان تو دلم میگم کاش زودتر برن بسکه باید کار کنم ... اما اینا همه کارارو کردن

بله دیگه‏!‏

بنده شنبه 14 دی‌ماه سال 1392 ساعت 23:04 http://khoda-shokret.blogfa.com

نظر خوبیه
شاید این کارو کردیم

دختر ارغوانی یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:32 http://arghavanigirl.blogfa.com/

وای زی زی بلا! من این تست رو انجام دادم 17 ساله از اب دراومدم!!!!
فکر کنم الکی باشه ها!



نه بابا!

پرنیاومحسن یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 http://www.memories-of-2lovers.blogfa.com

اووووووخه
نی نی چطوره؟؟؟؟

خووووووووووووب

آنیل یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:29 http://xateratam.blogfa.com

چرا دخترت عجله داره خب؟؟

چه میدونم دکتر گفت جفت رسیده

دختر کویر یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:51 http://sakhreamtarakkhord.blogfa.com

خوبه که ادم پدر و مادر شوهرش رو تا این حد دوست داشته باشه...



پدر مادر همسری هیچوقت اذیتم نکردن...
همیشه هم هوامو داشتن...اما تا حالا نشده که دلم براشون تنگ شه...
یا ناراحت بشم از ندیدن و نبودنشون!

همیشه رفتارم توام با احترام بوده !!!

من بهشون وابستم!

رئیس بزرگ یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:01

من که اصلا نگران نشدم که ۱۶ سال جوون تر شدم

چه بهتر

جوونا بیشتر انرژی دارند نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بلهههههههههههه!

زهرا... یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 17:02 http://ghesseye-del.blogsky.com/

ایشااله خدا براتون نگهشون داره
آدم وقتی دور میشه قدر خانواده ها رو بیشتر میدونه
وقتی دختر گلتون به دنیا بیاد تنهایی و دلتنگیاتون کمتر میشه

مامان محمدحسین یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1392 ساعت 22:53 http://golenerges.niniweblog.com

سلام عزیزم..
امیدوارم زود زود عکس گل دخملیت رو ببینیم...
مراقب خودت باش...

صاحبه دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:25

خانواده ی شوهرت چه باحالن.خوش بحالت!خدا شانس بده...
ما که همچینم بهره نبردیم توو اینجور مسائل ازشون!
چرا نی نی زودتر بیاد؟
بگو ببینم پایان نامه رو چیکارش کردی اونوقت؟
یعنی میخوای یه دختر دیم ماهی داشته باشی؟مثه من دی ماهی میشه.اصن دی ماهی همشون خوبن

دی ماهی ها دارن کم کم پیداشون میشه ها

میام میگم از پایان نامه

مریم( مامان محمدیاسین) دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:17 http://Voroojak90.blogfa.com

سلام مامانی ببخشید خیلی هم بی معرفت نیستم
هم چند روز سرما خورده بودم، هم اینکه دو بار هم برات کامنت گذاشتم ولی موقع ارسال بازی در آورد
انشالله به خوبی و راحتی بار شیشه ت رو زمین بزاری
جا مادرو پدر همسرت خالی نباشه
با تاخیر تولد همسری رو تبریک میگم

من غلط بکنم انگ بی معرفتی به شما بزنم

بببخشید سرما خورده بودی و متوجه نشدم.
ممنونم بابت تبریک :)

مریم( مامان محمدیاسین) دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:22 http://Voroojak90.blogfa.com

زی زی جون این تسته که به انگلیسیه چکارش کنم

الهی اشکال نداره بذار یه بار تست فارسی پیدا کردم میذارم.

و اینگونه شد که در یک روز زمستانی مریم راهی کلاس زبان شد...

دلارام مهربون دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:32 http://amiralisarfaraz.blogfa.com

به به عجب زندگی شیرینی دارین
خدا همتون رو برای هم نگه داره
دخترتون هم سالم به دنیا بیاد عزیزم

شهره دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 http://shohre24.blogfa.com

ای جانم زیاد سخت نگیر باید به این رفتن ها و امدنها عادت کرد خدا رو شکر کن که خانواده همسرت خوب و فهمیده ان

خداروشکر

رئیس بزرگ دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 16:31

خدا رو شکر که پدر و خواهر تون سالم هستند

بقیه اش مهم نیست حل میشه انشا ا...


بعدش یه سوال پیش میاد که آیا به جای ۳۰ - ۴۰ بار سطل به دست !!!! آب جابجا کردن ، نمی شد با شیلنگ آب رو آکواریوم برسونی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر شیلنگ اون اندازه نداشتی نمی شد صبر کنی و امروز تهیه اش کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به فکر اون بچه ی بیگناه هم بودی آیا ؟؟؟؟

باید داخل شلنگ را هم ضدعفونی میکردم که مقدور نبود ! سطل و آکواریوم ها توسط همسر گرامی استریل شده بودن!
سر شلنگ هم به ظرفشویی نمیخورد باید دو نفر میبودم یا مثل مجید شستم (دستم) دراز میبود! تا یک طرف شلنگ را به شیر نگه داشته و آن طرف دیگر شلگن رو بالای آکواریوم نگه میداشتم تا پر شود!

صبر کردن: آب شهری باید 24 ساعت قبل از ماهی دار شدن کلر زدایی شود و گرنه ماهی های محترم دارفانی را وداع خواهند گفت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد