این یادگاری رو میذارم از خونه عشق
خونه ای که توش زندگی نفس میکشید
خونه ای که من و تو رو هم خونه کرد !
خونه ای که طعم به رسیدن رو توش چشیدیم
خونه ای که 5 سال شاهد روزای قشنگمون بود
روزای خوب و بدمون
روزای خوشی و سختی مون
چقد تو تراس دلبازش چای ذغالی درست کردیم. بلال ، جیگر ، جوجه ....
درس خوندنامون ،سالگردامون ، تولدامون، آوردن دخترمون به این خونه، تنهاییامون، شبای قدر با شبکه سه، روزای عید تنهایی شیرینی و چای خوردنامون، دنبال هم دویدنامون، گلدونای هر ماهمون ، تابستونای داغمون ، همه و همه فراموش نشدنی هستن...
امشب یا فردا شب آخرین شبیه که اینجا خوابیدیم و البته که من نخوابیدم و تا خود روشنایی سحر بیدار بودم... دلم نیومد بخوابم!
خدایا ! شکرت