من و تو ترانه ی خاک و بارون

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

من و تو ترانه ی خاک و بارون

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

خونه عشق

این یادگاری رو میذارم از خونه عشق

خونه ای که توش زندگی نفس میکشید

خونه ای که من و تو رو هم خونه کرد !

خونه ای که طعم به رسیدن رو توش چشیدیم

خونه ای که 5 سال  شاهد روزای قشنگمون بود

روزای خوب و بدمون

روزای خوشی و سختی مون

چقد تو تراس دلبازش  چای ذغالی درست کردیم. بلال ، جیگر ، جوجه ....

درس خوندنامون ،سالگردامون  ،  تولدامون، آوردن دخترمون به این خونه،  تنهاییامون،  شبای قدر با شبکه سه، روزای عید تنهایی شیرینی و چای خوردنامون،  دنبال هم دویدنامون، گلدونای هر ماهمون ، تابستونای داغمون ، همه و همه فراموش نشدنی هستن...

امشب یا فردا شب آخرین شبیه که اینجا خوابیدیم  و البته که من نخوابیدم و تا خود روشنایی سحر بیدار بودم... دلم نیومد بخوابم!


خدایا !  شکرت