دیشب اومدم تهران.
حدودای 10 و 11 شب بود رسیدم. با اتوبوسای اصفهان اومدم. الان این لینکارو خوندم خیلی ناراحت شدم. دیشب یه ساعت بعد از اینکه تو اتوبان بودم اتفاق بدی افتاده ... خیلی ناراحتم مخصوصا وقتی که خبرو خوندم زنگ زدم به همسر و همسر گفت که کیا فوت شدن... خدای من... :(
گوشیم خاموش بود وقتی ساعت 11 صبح روشن کردم تقریبا همه ی دوستام زنگ زده بودن! تعجب کردم امروز چه خبره همه به من زنگ زدن! الان که خبرو دیدم فهمیدم نگرانم شدن.
دستام داره میلرزه...
فردا صبح میرم "نور" خدا کنه استادم باهام راه بیاد. برام دعا کنید. همسری گفت شنبه میاد اینجا. یعنی همون روز عروسی. بعدش یکشنبه با قطار برمیگردیم اردکان. خواهر شوهری هم با ما میاد :)
سلام لطفا از این پست دیدن فرمایید.
/http://funday.blogsky.com/1392/06/18/post-155
یا ارحم الراحمین...چقد خدا بهت رحم کرده زینبم...
برای بقیه ناراحتم مهتاب...
زینب جون تونستی عکس و ببینی من شنبه گذاشتم تا بیای
نهههههههههههه
وای وای
مو ب تنم سیخ شد
من خدا رو شکر نمی دونستم توی جاده ای !!!!!
فقط نگران بودم که رفته ها آشنای شما باشند
خدا همه شون رو رحمت کنه
از دوستان بله بودن
مو به تنم سیخ شد!من خبرشو از تلویزیون دیدم!!!خیلی وحشتناکه:((
خدا به بازمانده ها صبر بده.از شناهای شما که خدای نکرده کسی نبوده؟
فکر کنم یادم رفت اسممو بنویسم!اون کامنت قبلی مال من بود!
کدوم دوستات بودن زینب؟؟؟؟؟؟؟؟
الهی بمیرم
خدا به تو و نی نی جون رحم کرد.
از همه بیشتر واسه نرگس و نسرین عرب زاده سوختم 9 ساله و 2 ساله بودن ;(
واااااااااااای چه وحشتناک من خبر نداشتم
واقعا خدا به بازماندگانشون صبر بده....
و ایشالا اونایی هم که تو بیمارستان هستن زودتر سلامتیشون رو به دست بیارن...
و خدارو 100000مرتبه شکر خدا بهتون رحم کرد...
وای زینب...یخ کردم ...
چه قدر وحشتناک..طفلیا..اخخخخخ
اونا که موندن هم همینطور...سوختگی بدترین اتفاق ممکنه...
خدا چه قدر به شما رحم کرد زینب...صذقه بنداز...
حالم خرابه...میدونی من چند سال تو اوتوبوسای این مسیر اومدم و رفتم...اینا طفلیا بیشتر قشر دانشجو بودن که برا ثبت نام میرفتن و میومدن..
خدا به بازماندگانش.ون صبر بده الهی...
دوستان شما فوت شدن؟؟
عزیزم...خداروشکر...منم دیدمخبرو اتفاقا یادت افتادم
44 نفر مردن
خدا رو شکر اتفاقی واست نیفتاده. خدا بهت رحم کرده. شاید به خاطر فرشته کوچولویی بوده که دنبالته. خدایا 100 هزار مرتبه شکر
امیدوارم خدا رفتگان رو بیامرزه
خدارو شکر سلامتی
خدا به بازمانده هاشون صبر بده،مو به تنم سیخ شد ببین چقدم کشته داده
خیلی متاثر شدم واقعا
خدا رو صد هزار مرتبه شکرشما سلامت هستد
خدا به بازماندگان اون اشخاص هم صبر عنایت کنه
وایی عجب تصادفی
صدقه بده برا خوددتو نی نیت
khosh begzare
دختر نمی دونی چقدر نگرانت شدم...اولین کسی که تصوریش اومد جلو روم تو بودی زینب...خدایا شکرت که سالمی...و چقدر دردناک بود وقتی حادثه رو دیدم...خدا به همه ی بازماندگان صبر بده...
بخدا به هیچ یک از وسایل نقلیه این مملکت اعتمادی نیست
واااااااای عزیزم خوبی اجی ؟؟؟؟
بایدم نگران بشن وای خداااا
خوبی؟
مواظب خودت باش عزیزم
زودیم برگرد خونه دیگ
برای بقیه که تو بهتم...خییییلی خبر بدی بود...
خدا بهشون صبر بده ایشالا...
خدا به اون نی نی جونمون رحم کرده...
وای تو هم دیشب توو راه بودی؟
خداروشکر که سلامتی و واسه اتوبوس شما اتفاقی نیفتاد
مراقب خودت باش عزیزم
بیا برات می زارم تا ببینی فقط بهم بگو ... اگه خواستی البته
خدا به خانوادهاشون صبر بده خیلی سخته
ولی خانوم گل دیدن این صحنه ها برای نی نیمون خوب نیست
دختر خوب هممون ناراحتیم به خاطر این واقعه اما تو نباید این خبرا رو دنبال کنی و این عکسارو ببینی..کوچکترین استرسی واسه بچه خوب نیست
وای زینب جون خدارو شکر که سالمی....
چقدر وحشتناک..دیشب از شدت ناراحتی واسه اون بندگان خدا خوابم نمی برد....
خدا صبر بده به خانواده هاشون...
تو هم خیلی مراقب خودت باش خانومی...همیشه شاد باشییییییییییی...بووووووس
خدا رو شکر که شما سالمی واقعا اون حادثه خیلی جانسوز بود
ایشالا استادتم باهات راه میاد
مراقب خودت باش زی زی جان
خدا حافظ و نگهدارت باشه
اااااااااااای واااااااااااااااای حالم بد شد اخه چرا ..مو بتنم سیخ شد روحشون شاد دوستات کیا بودن؟
خداروشکر زی زی جان دور از جون اتفاقی واست نیفتاده..
خدابیامرزتشون دوستات بودن؟
خدا رو شکر که تو رسیده بودی
وای خیلی ناراحت کننده بود خدا بیامرزدشون
خدا رو شکر سالمی
منم خیلی ناراحت شدم.خدا صبر بده به خانواده ها
منم مامان بابام با اتوبوس رفته بودن هی بهشون زنگ میزدم
:((
خدا رحتمشون کنه و به خانوده هاشون صبر بده.
خیلی نگرانت شدم زی زی نه نت داشتم نه شمارتو
خداروشکر سالمی عزیزم
زی زی اگه هستی برات عکس و بزارم الان
هستم گذاشتم...
زی زی ..................................
از اون روز تا اخبار از اتوبوس ها میگه مو به تنم سیخ میشه ..
حتی به مامان بزرگم و مامانم هم گفتم چه خطری از بیخ گوشت رد شده ...
خدایا شکرت شکرت شکرت ..
زینب عزیزم ....
سلام اجی جون خدا بهت رحم کرد...وای چقد وحشنتاک بود...الهی همیشه بسلامت بری و برگردی
زی زی جونـم ؟
عزیز دل نیلـو ؟ مامانی مهربون سعی کن این خبرا رو پیگیری نکنی :( چون واس روحیه ت خوب نیس
برو تو آرشیو... شهریور ماه..
تو پست عکس ممل گذاشتم