من و تو ترانه ی خاک و بارون

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

من و تو ترانه ی خاک و بارون

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست

...

زنها دﺭﺍﻭﺝ ﺩﻟﺘﻨﮕﻰ می توانند
ﻟﺒﺨﻨﺪﺑﺰﻧﻨﺪ...
ﺁﻭﺍﺯﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ...
ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻏﺬﺍیت را تدارک بینند ﻭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﻯ ﻛﻨﻨﺪ...
ﺯﻧﻬﺎ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎﻗﻠﺒﻰ ﺷﻜﺴﺘﻪ،ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻧﺪ،ﺩﻝ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ،ﺑﺒﺨﺸﻨﺪﻭ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ
و
تو ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻰ ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻧﻰ ﺯﻧﻰ ﻛﻪ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﺗﻮ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ دلتنگ است یا دلشکسته......

خاله شدم

هورررررررررررررررررررررررررررررررررررا

ماشین

ما یه روزه رفتیم تهران ماشینمونو تحویل گرفتیم. یعنی کلا 24 ساعت اونجا نبودیم بعدش تندی رفتیم ترمینال جنوب . رفتیم قم. ماشین موند تو پارکینگ پدر همسری تا کارت و سند سبز و ... بیاد. با مترو رفتیم ترمینال جنوب. دخملی با تعجب به قطارا نگاه میکرد و با صدای قطار خودشم صدای ممتد در میاورد خخخخخ. بچم شهر بزرگ ندیده خب !!!!! همیشه هم تو مترو جا برای نشستن بود چون یه نی نی داشتیم 10 روز بعدش همسری هم اومد. از تهران ماشین رو برداشت و اومد قم دنبال ما و برگشتیم به خونه ی عشق. همسری قبل از اینکه بیاد تهران ، تو خونه کلی دنبال گواهینامش گشته بود پیدا نکرده بود . منم یادم نمیومد کجا گذاشتم چون لازمش نداشتیم! دیگه در حالت نیمه قهر بود! بهش گفتم چرا قهری. به خوبی های من فکر کن نه بدی هام ! اگه منم به بدی های تو فکر کنم خیلی بدی داری اما همیشه به خوبی هات فکر میکنم خندش گرفت گفت خعلی پررویی

حالا هر شب به همسر گیر میدم بریم دور دور میگه ای بابا ماشین مال دور دور نیست که    میگم خب مال چیه؟ پوسیدیم تو خونه!

فک کنم الان از خرید ماشین پشیمونه  


اینم شیرینی ماشینمون